در جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و اسرائیل، آنچه رخ داد، صرفاً یک نبرد نظامی نبود؛ بلکه رویارویی تمامعیاری بود میان اراده سیاسی، توان بومیسازی فناوری و مدل بازدارندگی نوین جمهوری اسلامی ایران در برابر محور عبری–غربی.
جنگ با سلسله ترورهایی حسابشده آغاز شد؛ فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایران هدف قرار گرفتند تا پایههای قدرت دفاعی و علمی کشور متزلزل شود. حملات بلافاصله پس از آن، تأسیسات هستهای نطنز، فردو و اراک را نشانه گرفتند. عملیاتهایی که بهوضوح هماهنگشده با محور آمریکا–اسرائیل و با سکوت کامل نهادهای بینالمللی، بهویژه آژانس انرژی اتمی، انجام گرفت؛ نهادی که موظف به حفظ امنیت تأسیسات صلحآمیز عضو رسمی NPT است.
اما پاسخ ایران، در سرعت و دقت، از پیشبینی تحلیلگران فراتر رفت. پاسخ موشکی، سایبری و ترکیبی ایران نهتنها آسیب جدی به مراکز حساس دشمن وارد کرد، بلکه ماهیت جدیدی از بازدارندگی فعال را به نمایش گذاشت؛ بازدارندگیای که صرفاً مبتنی بر توازن موشکها نبود، بلکه بر پایه توان اطلاعاتی، عمق استراتژیک منطقهای و حمایت مردمی شکل گرفته بود.
در داخل، انسجام اجتماعی، همراهی جوانان و حضور پررنگ نسل نو در میدان، همه و همه نشانهای از درونیشدن امنیت ملی در سطوح اجتماعی ایران بود. این درحالی است که در طرف مقابل، افشای عدم انهدام تأسیسات فردو توسط خبرنگار CNN، واکنشهای تند در واشنگتن را در پی داشت و کاخ سفید را تحت فشار سنگین رسانهها و نهادهای قانونگذار قرار داد.
در نقطه مقابل، مجلس شورای اسلامی ایران با تصویب خروج از پیمان NPT و منع ورود بازرسان آژانس، بهوضوح مسیر جدیدی در راهبرد امنیت هستهای کشور ترسیم کرد. مکرون از ابهام در آینده هستهای ایران ابراز نگرانی کرد و ترامپ، در اقدامی غافلگیرانه، برای مهار بحران، پیشنهاد رفع ۳۰ میلیارد دلاری تحریمها را مطرح کرد.
اما در میان همه این تحولات، آنچه بیش از همه نگاه تحلیلگران غربی را به خود جلب کرد، یک واقعیت راهبردی بود: علم هستهای در ایران از نوع وارداتی و انحصاری نیست. برخلاف کشورهای دارای فناوری متمرکز و ایزولهشده، ایران با توزیع این دانش در دانشگاهها، نهادهای علمی و میان بدنه نخبگان، ساختاری افقی ایجاد کرده که نابودشدنی نیست. دانشی که بومی شده، ترور نمیشود. بمباران نمیشود. و حتی با جنگ نیز از بین نمیرود.
جنگ ۱۲ روزه به پایان رسید، اما پرسشهای تازهای برای بلوک غرب بهجا گذاشت: آیا ساختارهای موجود توان مواجهه با کشوری را دارند که نهفقط از موشک، بلکه از مشروعیت داخلی، فناوری بومی، و توان تلافیجویانه همزمان برخوردار است؟ آیا دوران بازدارندگی کلاسیک به پایان رسیده و جای خود را به بازدارندگی فناورانه–مردمی–منطقهای داده است؟
پاسخ به این پرسشها، آینده نظم امنیتی خاورمیانه را شکل خواهد داد. اما آنچه مسلم است، ایران در این نبرد، فقط از خاک خود دفاع نکرد؛ بلکه از حق بومیسازی علم، حفظ استقلال راهبردی و بازتعریف قواعد بازی در عصر پساجنگ سرد دفاع کرد. و این، چیزی نیست که بهراحتی هدف قرار گیرد
انتهای پیام















